واقعا نحسه؟
صفر الخیر گفته اند نه صفرالنحس !
ماه “صفرالخیر” از راه رسید .
ورود این ماه و خروجش همواره با برخی از اوهام و تخیلات بنام “نحس بودن” آمیخته شده تا جایی که عده ای از ماه صفر در وحشت قرار می گیرند و عده ای دیگر در شب آخر ماه درب مساجد را می کوبند و یا شمع روشن می کنند و….
جا دارد در این عصر که عصر دانش و توجه به واقعیات است، خود را از زنجیر این “توهمات” خَلاص کنیم .
کلمه “صفر” دارای یک پسوند است و آن کلمه “خیر” است که به او متصل شده و این اتصال دلالت از “خیر بودن” این ماه دارد.
اگر در ماه صفر رحلت پیامبر اعظم(ص) را داریم، ولادت امام باقر(ع) و پیروزی حضرت امیر (ع) بر خوارج را هم داریم .
احادیثی که ما را بر دعا و پرداخت صدقه در این ماه رهنمون می کنند، اختصاص به ماه صفر ندارد؛ در همه ماه ها دعا و صدقه از سنت نبوی(ص) و اهل بیت(ع) بشمار می رود.
مفسر بزرگ قرآن مجید و فیلسوف بزرگ قرن حاضر علامه طباطبایی(ره) می نویسد :
از نظر عقلی نمیتوان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد؛ چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد.
امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهرش بر این است که ایامی خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بودهاند؛ ولی این آیه دیگر نمیرساند که حتی همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و… ایام نحس هستند.
چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال، لازمهاش این است که تمام زمانها نحس هستند.
روایات هم نتیجهاش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی یا عرفی است، امّا این که قطعهای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست.(المیزان جلد۱۹ذیل آیه۱۰قمر)