نور الله
نور الهی
[سوره مبارکه صف آیه شریفه 8]:
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
معنای آیه:
کافران می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، اما خداوند نورش را تکمیل می کند اگر چه کافران خشنود نباشند.
تفسیر آیه:
كلمه” اطفاء” كه مصدر فعل” يطفئوا” است، به معناى خاموش كردن نور، و از بين بردن تابش آن است. و خاموش كردن نور با دهان به اين است كه آن را با فوت خاموش كنند.
اين آيه در سوره توبه نيز آمده، در آنجا مىفرمايد:” يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ” [توبه/32]. راغب در باره فرقى كه آيه مورد بحث با آيه سوره توبه دارد گفته: معناى آيه” يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا” اين است كه قصد خاموش كردن نور خدا را دارند، و در آيه” لِيُطْفِؤُا” اين است كه قصد دارند كارى بكنند كه به وسيله آن كار نور خدا را خاموش كنند [مفردات راغب، مادۀ “طفئ"]. و حاصل گفتارش اين است كه: متعلق اراده در جمله” يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ” خود اطفاء است، و در آيه” يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ” متعلق اراده سببى است كه نتيجه اش خاموشى نور خداست، و آن عبارت است از پف كردن و خاموشى كه غرض و غايت است، نه متعلق اراده.
اين آيه و آيه بعدىاش به منزله شارحى است كه معناى آيه قبلى را كه ظلم كفار و نسبت سحر دادن به دعوت اسلامى را حكايت میکرد شرح میدهند، و حاصل اين دو آيه اين است كه: كفار با اين سخنان خود كه باد دهان ايشان است، میخواهند نور خدا را خاموش كنند، و ليكن خدا ايشان را به مقصدشان هدايت نمیكند، بلكه نور خود را تمام و دين خود را بر همه اديان غلبه میدهد.
پس معناى اينكه فرمود:” يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ” اين است كه كفار پنداشته اند نور خدا مانند نور شمع است كه با يك پف خاموش گردد، و همين كه آن را سحر بخوانند نورش خاموش گشته، رابطه اش با خدا قطع میشود.
ولى در پندار خود خطا كردند، چون دين، نور خدا است كه به هيچ وجه خاموشى نمىیپذيرد، نه تنها خاموش نمیشود كه خدا تماميت آن را اراده كرده، هر چند كه كافران كراهت داشته باشند.[ترجمه المیزان، ج19،ص431]
پیام آیه:
امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند: « می خواهند نور ولایت علی (ع) را خاموش کنند اما خداوند نور امامت را کامل می کند و با ظهور حجه ابن الحسن (عج) او را بر همه ی مکاتب پیروز می گرداند.» [تفسير برهان، ج 4، ص 329]
البته اين سخن يا از باب ذكر مصداق است، و يا از باب ذكر باطن قرآن است، نه تفسير اصطلاحى.
وقتی حسین در صحنه است ، اگر در صحنه نیستی هر کجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز ، چه نشسته بر سر سفره ی شراب..
شهید_محسن_گلستانی
.