عقلانیت دینی و جاهلیت اموی
عقلانیت دینی و جاهلیت اموی
آیت الله جوادی آملی
وقتی اسلام آمد، تنها دشمنش، جاهلیّت بود. عقلانیّت و وحیانیّت دین بر جاهلیّت پیروز شد و سر انجام إذا جآء نصر الله و الفتح(نصر/1) نازل شد، یدخلون فی دین الله افواجاً (نصر/2) شد، حکومت اسلامی در حجاز مستقر شد و ظاهراً رقیبی نداشت. امّا منافقان، ابوسفیان، دودمان اموی طبق بیان نورانی علی بن أبیطالب شروع کردند به کادر سازی. وجود مبارک امیرالمؤمنین فرمود: این دودمان ابوسفیان، ما اسلموا بل استسلموا (نهج البلاغه، نامه 16). اینها ظاهراً اظهار اسلام کردند و هرگز مسلمان نشدند. زندگی دودمان ابوسفیان به دو بخش تقسیم شده؛ قبل از فتح مکه کافر بودند، بعد از فتح مکه منافق شدند؛ منافقانه داشتند زندگی می کردند. در زمان پیامبر این کفر را مستور کردند، در اواخر عمر مبارک، این نفاق را کم کم به صورت کارشکنی نشان دادند، در جنگ احد تقریباً یک سوّم مردم مدینه را اینها وادار کردند منافقانه کار کنند، به جبهه ها نروند. همین منافقان هم رابطه ای داشتند با یهودیان خیبر و امثال خیبر در مدینه، هم پیوندشان را با مشرکان حجاز حفظ می کردند؛ از هیچ تهمتی صرف نظر نکردند. کارشان بعد از فتح مکه سکوت بود، کم کم منافقانه، کار شکنی را شروع کردند تا وجود مبارک پیامبر (ص) رحلت کرد.
علنی شدن نفاق در عصر حکومت حضرت امیر (ع)
وقتی که سقیفه بنی ساعده روی کار آمد، اینها آن کار شکنی ها را با حکومت نداشتند؛ امّا شروع کردند به کار شکنی علیه دین. کم کم صبر کردند آثار جاهلیّت و خلق و خوی جاهلیّت را بر گردانند.کم کم در طی این 25 سالی که وجود مبارک حضرت امیر منزوی شد. آنها عقائد و اخلاق و آداب و سنن و رسوم جاهلی را تا حدودی امضاء کردند. وقتی علی بن أبیطالب (ع) روی کار آمد، این جاهلیّت، جامه دین در بر کرد و در برابر علی ایستاد! همان جاهلیّت مستور، همان نفاق مستور الآن با حربه دین آمد. مشکل پیغمبر (ص) فقط جاهلیّت بود، این عقلانیّت اسلام، در برابر جاهلیّت پیروز شد. الآن مشکل علی بن أبیطالب این است که اینها همان جاهلیّت را رنگ و لعاب دین دادند! جریان جنگ قاسطین و مارقین و ناکثین همین است. همان جاهلیّت است، به رنگ دین و مذهب؛ خوارج؛ همان جاهلیّت است با پیشانی های پینه زده به رنگ نماز شب؛ آنوقت مشکل علی بن أبیطالب دو چندان شد! مشکل وجود مبارک امیرالمؤمنین به مراتب بیشتر از مشکل پیامبر بود.
وجود مبارک حضرت امیر را خسته کردند؛ سه تا جنگ بر او تحمیل کردند، سر انجام حضرتش شهید شد. همان جاهلیّتی که به رنگ دین درآمده بود، در عصر امام مجتبی رنگین تر شد؛ وجود مبارک امام حسن را در کوتاهترین مدّت از پای در آوردند. وجود مبارک امیرالمؤمنین 5 سال مقاومت کرد تقریباً، وجود مبارک امام حسن 7، 8 ماه بیشتر نتوانست مقاومت بکند! حالا ببینید نوبت به حسین بن علی رسید، این جاهلیّت خطرناک به چه قدرتی در آمده!
حاکمیت جاهلیّت در عصر سالار شهیدان (ع)
حالا نوبت به یزید رسید در برابر حسین بن علی. دیگر آن جاهلیّت و آن نفاق، حکومت را در دست داشت. می بینید شمشیر را در اتاق جنگ به دست مسیحی ها و امثال مسیحی ها در شام می دهند، فرمان و بخشنامه ها را به دست ابن زیاد در کوفه می دهند، نماز جماعت را به دست عمر سعد در کربلا می دهند که نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به جماعت بخواند؛ همان جاهلیّت بود با رنگ مذهب و با قدرت حکومت. حالا حسین بن علی چه بکند؟! حسین بن علی کاری کرد که از احدی ساخته نبود!!
وجود مبارک أبی عبدالله در مناظره ها، گفتمان ها، گفتگوها، نامه ها، پیام هاو سخنرانی ها گفت: مردم! شما نمی دانید اوضاع از کجا شروع شده، به کجا ختم شده!مساله فقط ارتکاب چند تا معصیت نیست. فرمود: الا ترون انّ الحقّ لا یُعمل به و انّ الباط ل لا یُتنهی عنه(بحارالأنوار، 44/192)؟ فرمود: مردم، حاجی ها! شما احرام بستید، دارید می روید به طرف عرفات؛ من از همان اوّل قصد عرفات نداشتم! من از همان اوّل به قصد عمره مفرده آمده بودم؛ اینطور نیست که حج را تبدیل به عمره کرده باشم! من نمی خواهم شما من را یاری کنید، من می خواهم شما بدانید جریان چیست! مگر هر خونی می تواند کربلا بیاید؟!
ویژگی های معنوی یاران سیّد الشهداء (ع) در نهضت کربلا
فرمود: من کسانی را می خواهم که که وطنش لقاء الله است،: خُطّ الموت علی ولد آدم مخطّ القلاده علی جید الفتاه (بحارالأنوار،44/366). مرگ در راه شرف و آزادی مثل گردنبند یک دختر جوان است؛ این زیور ماست! کسی که این مکتب را نچشید، نمی تواند به همراه من بیاید کربلا! یک دختر جوان تمام زیبائی اش به گلوبند اوست. فرمود: جمال و جلال انسان در آن مرگ شرافتمندانه است. من کان باذلاً فینا مهجته و موطّناً علی لقاء الله نفسه فالیرحل معنا(بحارالأنوار،44/367). کسی که دست از همه چیز کشیده، فقط به درون درون، سری زده و صاحبخانه را پیدا کرده و وطن او لقاء خدا شده، چنین سربازی باید به کربلا بیاید…