این چه خداییه؟
چرا تعدد زوجات؟
مگه خدا زن رو نمیشناسه که این حکم رو کرده؟!
این چه خداییه؟
من نمیتونم این مطلب رو قبول کنم
چرا تعدد زوجات؟
مگه خدا زن رو نمیشناسه که این حکم رو کرده؟!
این چه خداییه؟
من نمیتونم این مطلب رو قبول کنم
حریت و آزادی به معنای واقعی کلمه، اصلی است از اصول و رکنی است از ارکان بقای هر نظامی. آزادی یکی از بزرگترین اهداف پیامبران بود. آنان آمدند تا بشریت را از خفقان نجات دهند و جوامع بشری را از چنگال اهریمنان و زورگویان رها سازند. واژۀ مقدس آزادی را جز استکبار جهانی، همه انسان ها طالب اند؛ آزادی را حتی حیوانات هم دوست دارند!
امام حسین علیه السلام نگاه ژرفی به جهان اسلام می کند و می بیند با روی کار آمدن بنی امیه و بازی با دین اسلام و مقدسات عالم، دیگر چیزی از اسلام نمانده و احکام و قوانین آسمانی از مسیر خود منحرف شده است. شیعیان که طرفداران راستین اسلام بودند از حقوق خود محروم اند. از همه مهم تر اینکه امویان به نام خلیفۀ مسلمین، خود را مجری احکام اسلام می دانستند؛ حال آنکه دشمن اسلام بودند.
بدین سان فرزند بزرگوار حضرت علی علیه السلام دیگر به خود اجازه نمی دهد که بنشیند و این منظره را تماشا کند. او فرزند علی علیه السلام است، باید مقدمات قیام را فراهم کرده و علیه طاغوت و طاغوتیان قیام کند؛ از این رو به بیان تقابل دو فرهنگ ظلم و عدالت می پردازد و اعلام می کند که نهادینه سازی آزادی و حفظ اسلام به شهادت نیاز دارد و در چنین فضایی مرگ در راه خدا افتخار است و شعار “هیهاتَ مِنّا الدّلّة “[1] و همچنین کلام ماندگار امام ” واللهِ لا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذلیلِ“[2] برای همیشه بر تارک تاریخ می درخشد. ایشان در یک جنگ نابرابر ثابت کرد که مرگ در راه خدا و رهایی از بندگی ستمگران افتخار است و مرگ عزتمند بهتر از زندگی ننگین است.
القتلُ أَولی مِن رُکوبِ العارِ و العارُ أَولی مِن دخولِ النارِ[3]
“موریس دوکبری” (mooris de cobra) دانشمند بزرگ مسیحی می گوید: ” حسین علیه السلام برای از بین بردن ظلم و ستم… و به خاطر خدا از جان و مال و فرزند خویش گذشت اما زیر بار استعمار نرفت. بیاید ما نیز شیوۀ او را سرمشق خود قرار داده و از دست استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم؛ زیرا مرگ با عزت بهتر از زندگی همراه ذلت است."[4]
در چنین فضایی بود که امام حسین علیه السلام زندگی زیر بار ستم ظالمان را جز دلتنگی نمی داند: ” إنّی لا أری الموتَ إلّا سعادةً و الحیاة مع الظالمینَ إلّا بَرَماً “[5]
1- احمد بن علی طبرسی، الإحتجاج علی اهل اللجاج، ج2، ص300
2- فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج2، ص354
3- ابن نما، مثیر الأحزان، ص72
4- عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسان ها آموخت، ص444
5- مجلسی، بحار الأنوار، ج44، ص381
ایروینگ واشنگتن نویسنده، سیاستمدار و مورخ آمریکایی می نویسد: “برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگانی خود را با تسلیم شدن به ارادۀ یزید نجات بخشد؛ لیکن مسؤولیت پیشوا و نهضت آزادی بخش اسلام اجازه نمی داد او یزید را خلیفه بشناسد. بنابر این به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشار به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگ های تفتیدۀ عربستان، روح حسین فنا ناپذیر است. ای پهلوان! و ای نمونۀ شجاعت! و ای شهسوار من! “. [عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسان ها آموخت، ص422؛ رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص61
به نامت که پشتیبانی و به یادت که آرام جانی
ویژگی های امام حسین:
خدای متعال برای حضرت امام حسین علیه السلام حساب جداگانه ای باز کرده که برای احدی از انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام چنین حسابی باز نکرده است.
چرا امام حسین علیه السلام برنده جایزه ممتاز است؟
پاسخ این سوال با مراجعه به تاریخ زندگانی پرافتخار این وجود نازنین، بلکه قبل از ولادتش روشن میشود. حضرت نه تنها در قلوب شیعیان خود نفوذ کرد بلکه فرقه های غیر اسلامی نیز او را انسانی آزاد و آزاده شناخته و برای آن سرور آزادگان، امتیازهای خاصی قائل اند.
“l. m. boyd” (ال. ام. بوید) نویسنده غربی مینویسد: “درس امام حسین علیه السلام این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت، رحم و محبت وجود دارد که تغییرناپذیرند… آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند. در طی قرون، انسانها همیشه جرأت، پردلی عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشتند و در اثر همین هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. این بود شهامت و عظمت حسین. و من مسرورم که در چنین روزی با کسانی که این فداکاری را از جان و دل ثنا میگویند، شرکت کرده ام. هرچند که یک هزار و سیصد سال از تاریخ آن میگذرد…” [رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص61].
“washington irving” ایروینگ مورخ مشهور، نوسنده و سیاست مدار آمریکایی نیز مینویسد: ” برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگانی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد؛ لیکن مسؤولیت پیشوا و نهضت آزادی بخش اسلام اجازه نمیداد او یزید را خلیفه بشناسد، بنابراین به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشار به منظور رهاساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگ های تفتیده عربستان، روح حسین فنا ناپذیر است. ای پهلوان! و ای نمونه شجاعت! و ای شهسوار من! [عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، 442. رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص61].
پرسش
کارشناسان دینی در توجیه علت برخی محدودیت هایی که فقه برای زنان در امور اجتماعی مانند شهادت، قضاوت، حق طلاق و … قائل شده، مسأله احساسات زنانه را مطرح می کنند. و می گویند که زن ممکن است در امور ذکر شده تحت تأثیر احساسات زنانه، عقلش تحت الشعاع قرار گیرد و لذا اعتبار چندانی نمی توان برای رأی زنان قائل شد. پس چگونه است که اسلام اجازه تعدد ازدواج را برای مردان داده است، که ناگفته پیداست، این مسأله، شکنجه روحی شدید برای زنان و بدترین نوع نادیده گرفتن احساسات آنهاست. پس اینجا احساسات زنانه و محترم شمردن آن چه می شود؟
پاسخ
تعدد زوجات و چند همسری مردان یک قانون حکیمانه و به مصلحت زنان جامعه است زیرا در قانون گذاری ،قانون گذار کل جامعه را در نظر می گیرد و قانون کلی وضع می کند. بر این اساس از آنجا که :
1. زنان (دختران) شش سال زودتر از مردان به سن بلوغ و آمادگی جنسی برای ازوداج می شوند و معمولا زودتر از مردان هم سن خود ازدواج می کنند.
2. مردان در حوادث گوناگون ، بیش از زنان در معرض خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر، قربانیان اصلی را آنها تشکیل میدهند.
3.بسیاری از زنانی که ازدواج کرده اند به علل گوناگون در ابتدای زندگی همسران خود را از دست میدهند در حالی که نیازمند همسر هستند.
این عوامل و عوامل دیگر موجب بر هم خوردن تعادل میان مردان و زنان میشود و همواره به دلائل زیر جمعیت زنان نیاز مند ازدواج بیش از مردان است و برای حفظ سلامت جامعه و افراد آن ناچاریم یکی از سه راه ذیل را انتخاب کنیم:
أ. در همه موارد مردان تنها به یک همسر قناعت کنند و سایر زنان تا پایان عمر بدون همسر باقی بمانند و تمام نیازهای فطری و خواستههای درونی و احساسی خود را سرکوب کنند.
ب. مردان فقط دارای یک همسر قانونی باشند، ولی روابط آزاد و نامشروع جنسی را با زنانی که بی شوهر ماندهاند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج. به کسانی که از نظر جسمی و مالی و اخلاقی قدرت اداره بیش از یک همسر را با رعایت کامل عدالت میان همسران و فرزندان دارند، اجازه داده شود که بیش از یک همسر انتخاب کنند.
اگر راه اوّل را انتخاب کنیم، باید گذشته از مشکلات اجتماعی که به وجود میآید، با فطرت و غرایز و نیازهای روحی و جسمی بشر به مبارزه برخیزیم. همچنین عواطف و احساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم، این مبارزهای است که پیروزی در آن نیست. به فرض که این طرح عملی شود، جنبههای غیر انسانی آن بر هیچ کس پوشیده نیست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از نگاه همسر اوّل مورد بررسی قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضیات اجتماعی نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنها که مشکلات همسر اوّل را در صورت تعدد زوجات عنوان میکنند، کسانی هستند که یک مسئله چند بعدی را تنها از یک زاویه نگاه میکنند؛ زیرا تعدد همسر هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اوّل، نیز از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در این باره قضاوت کنیم.
اما اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشا را به رسمیت بشناسیم. تازه زنانی که به عنوان معشوقه مورد بهره برداری جنسی قرار میگیرند، علاوه بر اینکه شخصیت شان پایمال شده است، آینده و تأمین ندارند به همین دلیل هیچ عقل سالمی آن را تجویز نمی کند.
تنها راه سوم است که هم به خواستههای فطری و نیازهای غریزی زنان پاسخ مثبت داده شود و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانی زندگی این دسته از زنان جلوگیری شود و جامعه از گرداب گناه بیرون آید.
بر همین اساس اسلام راه سوم را اختیار کرده و به مردان اجازه داده است که بیش از یک همسر اختیار کنند و برای جلو گیری از هر گونه ظلم و بی عدالتی نیز شرایط زیر را قرار داده است:
1. مرد باید عدالت را بین همسران خود رعایت کند.
2. تعداد همسران دائم نباید بیشتر از چهار همسر باشد.
3. اجازه از همسر در صورتی که بخواهد با برادر زاده یا خواهر زاده او ازدواج نماید، لازم است.
بر این اساس اگر چه ممکن است چند همسری با احساسات این زنی که در حال حاضر دارای همسر است ناسازگار باشد اما با توجه به کثرت جمعیت زنان آماده ازدواج نسبت با تجویز چند همسری زمینه ازدواج زنان بیشتری فراهم می شود و جمع زیادی را از افسردگی های روحی نجات می دهد.