بشارت

همه میگویند فاطمیه زمان است و مهدیه مکان
اما من معتقدم در روزگاری نزدیک مهدیه زمان میشود و فاطمیه ، مکان
به امید درک این روزگار نزدیک صلوات

امان از دل مولای غریبمون ….
زیاد بگو سلام بر علی ! این روزها کسی در مدینه سلامش نمیکند …

متنفرم از
تمام کسانی که در لغت نامه های ذهنشان بین “مظلوم” و “توسری خور” تساوی است !
از ولایت ناشناسان ذوب در ولایت !
از همه مردان نامرد !
از کوفیانی که دم به ساعت میگویند : ” این الطالب بدم المقتول بکربلا ” !
از کوفیانی که برای مهدی عج نامه مینویسند !
از تمام آنانی که فکر میکنند کوفیان شاخ داشتند !
از تمام آنان که فکر میکنند طلحه یا زبیر یا عمرو عاص دم داشتند !
از سیاستمداران بی دین ! از متدینین بی سیاست !
از تمام آنان که دین و سیاست را از هم جدا میدانند !
از آنان که “هواخواهی ” را “حق خواهی” مینامند !
از آنانی که بندگی شیطان را آزادی میدانند !
از بعضی مدعیان دروغین بسیج که امام را نفهمیدند !
از مؤمنان بی ایمان که تنها پوسته ای از دین گرفتند !
از آنان که شهدا را در موزه گذاشتند !
از آنان که در هر میدانی دم از استقلال و پیروزی میزنند جز در میدان جنگ !
از وطن دوستان وطن گریز وطن فروش !
از زنان مرد صفت ! از مردان زن صفت !
از همه آنان که شهدا را برای تیراژ میخواهند !
از همه آنان که “نون والقلم و ما یسطرون ” را “نان ” تفسیر میکنند !
از رأی های ممتنع !
از تمام آنانی که بین “نماز” و “نرمش” تفاوتی قائل نیستند !
از همه چیزداران بی همه چیز !
از امانت داران خائن !
از کف های روی آب …..

متنفرم از
تمام کسانی که کلاهشان برای سرشان گشاد است !
از تمام کسانی که لباسشان بارکدشان است !
از هویت های میز نشان !
از بله های از سر اجبار !
از طلبه هایی که طالب علم نیستند !
از دانشجویانی که دانشجو نیستند !
از تمام کرهایی که سمعک هایشان مارک مصلخت خورده !
از اندام های به مزایده گذاشته !
از انساهنای ارزان قیمت !
از اعتقادهای حراجی !
از حرفهای مفت !
از وعده های سر خرمن !
از نادیدنیهای دیدنی !
از صورتهایی که بوم نقاشی اند !
از متهمانی که شاکی اند !
از تمام کسانی که رسالت خون را تنها در رساندن اکسیژن به سلولها میدانند !
از تمام خونهایی که رنگین ترند !
از آنان که آزادگی را در اسارت بی بند و باری به بند میکشند !
از آنان که عشق را به بهای love سه طلاقه کرده اند……