بشارت

امام حسین علیه السلام و آزادی

ارسال شده در 5 مهر 1396 توسط دارابي در محرم, حدیث, جاذبه اسلام, سیاسی

 

حریت و آزادی به معنای واقعی کلمه، اصلی است از اصول و رکنی است از ارکان بقای هر نظامی. آزادی یکی از بزرگترین اهداف پیامبران بود. آنان آمدند تا بشریت را از خفقان نجات دهند و جوامع بشری را از چنگال اهریمنان و زورگویان رها سازند. واژۀ مقدس آزادی را جز استکبار جهانی، همه انسان ها طالب اند؛ آزادی را حتی حیوانات هم دوست دارند!

امام حسین علیه السلام نگاه ژرفی به جهان اسلام می کند و می بیند با روی کار آمدن بنی امیه و بازی با دین اسلام و مقدسات عالم، دیگر چیزی از اسلام نمانده و احکام و قوانین آسمانی از مسیر خود منحرف شده است. شیعیان که طرفداران راستین اسلام بودند از حقوق خود محروم اند. از همه مهم تر اینکه امویان به نام خلیفۀ مسلمین، خود را مجری احکام اسلام می دانستند؛ حال آنکه دشمن اسلام بودند.

بدین سان فرزند بزرگوار حضرت علی علیه السلام دیگر به خود اجازه نمی دهد که بنشیند و این منظره را تماشا کند. او فرزند علی علیه السلام است، باید مقدمات قیام را فراهم کرده و علیه طاغوت و طاغوتیان قیام کند؛ از این رو به بیان تقابل دو فرهنگ ظلم و عدالت می پردازد و اعلام می کند که نهادینه سازی آزادی و حفظ اسلام به شهادت نیاز دارد و در چنین فضایی مرگ در راه خدا افتخار است و شعار “هیهاتَ مِنّا الدّلّة “[1] و همچنین کلام ماندگار امام ” واللهِ لا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذلیلِ“[2]  برای همیشه بر تارک تاریخ می درخشد. ایشان در یک جنگ نابرابر ثابت کرد که مرگ در راه خدا و رهایی از بندگی ستمگران افتخار است و مرگ عزتمند بهتر از زندگی ننگین است.

القتلُ أَولی مِن رُکوبِ العارِ         و العارُ أَولی مِن دخولِ النارِ[3]

 

“موریس دوکبری” (mooris de cobra) دانشمند بزرگ مسیحی می گوید: ” حسین علیه السلام برای از بین بردن ظلم و ستم… و به خاطر خدا از جان و مال و فرزند خویش گذشت اما زیر بار استعمار نرفت. بیاید ما نیز شیوۀ او را سرمشق خود قرار داده و از دست استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم؛ زیرا مرگ با عزت بهتر از زندگی همراه ذلت است."[4]

در چنین فضایی بود که امام حسین علیه السلام زندگی زیر بار ستم ظالمان را جز دلتنگی نمی داند: ” إنّی لا أری الموتَ إلّا سعادةً و الحیاة مع الظالمینَ إلّا بَرَماً “[5]



1- احمد بن علی طبرسی، الإحتجاج علی اهل اللجاج، ج2، ص300
2- فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج2، ص354
3- ابن نما، مثیر الأحزان، ص72
4- عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسان ها آموخت، ص444
5- مجلسی، بحار الأنوار، ج44، ص381

آزادی معنوی جاذبه اسلام جاذبه حسيني درس های عاشورا هدف قیام حسین علیه السلام 1 نظر »

تلنگری در لبیک

ارسال شده در 4 مهر 1396 توسط دارابي در التماس تفکر, محرم, امام زمان, ازدواج

فکر کن ولیّ زمانمون ، امام عصر علیه السلام یا نائب برحقشون و مسلم زمان،حضرت خامنه ای از زنان شیعه بخوان که برای تکثیر نسل شیعه نه تنها باید خودشون بچه زیاد بیارن، بلکه آتش به اختیار عمل کنند. مثلا یه مصداقش اینه که برای شوهرانشون زن دوم و سوم و چهارم بگیرن…
حالا فکر کن ندای هل مِن ناصر ولیّ زمان رو چند زن شیعه لبیک میگن
اگر به حرف بود، امام حسین که 18 هزار نامه کوفی پشتش بود، سرش رو نیزه نمیرفت.
اگر به حرف بود، امام زمانمون بیشتر از 1180 سال (12 قرن) مخفی نمیموندن…
وقتی میگیم السلام علیک یا صاحب الزمان، یعنی همه جوره تسلیم باشیم…
وقتی میگیم لبیک یا صاحب الزمان، همه جوره آمادگی لبیک رو داشته باشیم…

لبیک گفتن به امام سخته ها. زندگی با امام سخته ها. حواست باشه چی میگی و چه قولی به امامت میدی. اگر گفتی وجودش رو داشته باش پاش وایسا!

مبادا جزو اون دسته باشیم که فقط دعا میکنن امام زمانشون رو ببینن. از خدا بخواییم انقدر بهمون وسعت وجودی بده و انقدر تسلیمش باشیم که با اماممون زندگی کنیم.


هر دعای فرجم دعوتی از سوی من است
نکند بند به بندش همه کوفی باشد…


یا حق

آتش به اختیار از حرف تا عمل تکثیر نسل شیعه حقیقت لبیک چند همسری 1 نظر »

ایروینگ واشنگتن و امام حسین علیه السلام

ارسال شده در 4 مهر 1396 توسط دارابي در محرم, جاذبه اسلام, سیاسی

ایروینگ واشنگتن نویسنده، سیاستمدار و مورخ آمریکایی می نویسد: “برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگانی خود را با تسلیم شدن به ارادۀ یزید نجات بخشد؛ لیکن مسؤولیت پیشوا و نهضت آزادی بخش اسلام اجازه نمی داد او یزید را خلیفه بشناسد. بنابر این به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشار به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگ های تفتیدۀ عربستان، روح حسین فنا ناپذیر است. ای پهلوان! و ای نمونۀ شجاعت! و ای شهسوار من! “. [عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسان ها آموخت، ص422؛ رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص61

آزادگی جاذبه اسلام جاذبه حسینی حیات طیبه شیعه می بالد نفوذ حسین علیه السلام 2 نظر »

امام حسین علیه السلام و اصلاحات

ارسال شده در 4 مهر 1396 توسط دارابي در محرم, حدیث, سیاسی

بزرگترین اهداف رهبران الاهی، اصلاح امور انسان ها و جوامع بشری بوده است. بر همین اساس بود که امام حسین علیه السلام بارها در طول مبارزات و قیام خود می فرمود: “أنّی لَم أخرُج أشِراً و لا بَطَراً و لا مُفسِداً و لا ظالماً و إنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی أمّة جَدّی أریدُ أَن آمُرَ بِالمعروفِ و أَنهَی عَنِ المُنکَرِ و أَسیرَ بِسیرةِ جَدّی و أَبی؛ [ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، ج4، 89] : من نه برای راحت طلبی و وانهادن مسؤولیت به راه افتادم و نه برای خوش گذرانی و بیهودگی؛ نه انگیزه ام ستمکاری و بیدادگری است و نه تبهکاری؛ بلکه میخواهم امت جدم را اصلاح کنم و به سیره جدم و پدرم عمل کنم.

من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنم. من خانه و کاشانه ام را رها نکردم و تک و تنها در مقابل ظلم نایستادم مگر برای آنکه انسان ها را ارشاد کنم و از بدبختی و انحراف نجاتشان دهم. من برای اصلاح امور مسلمان ها خروج کردم؛ نه برای به دست آوردن قدرت و مقام و نه برای ظلم و طغیان.”

از سوی دیگر حضرت به موضوعاتی مانند رهبری ظالم اشاره می کند: “…مُستَحِلّاً لِحُرُمِ الله ناکثاً لِعَهدِ اللهِ مُخالِفاً لِسُنَّةِ رسولِ الله… و قَد عَلِمتُم أَنَّ هؤلاءِ القَومِ قَد لَزِموا طاعةَ الشَیطانِ و تَوَلَّوا عن طاعةِ الرحمَن و أَظهَروا الفَسادَ و عَطَّلوا الحدودَ واستَأثَروا بِالفَیءِ و أَحَلّوا حرامَ اللهِ مَن رَأَی سلطاناً جائراً و حَرَّموا حلالَه…[این شهرآشوب، همان، ص172؛ ابو مخنف، وقعة الطف، ص172؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص403]

ادامه »

اهداف قیام عاشورا حیات اسلام شخصیت شناسی امام حسین عاشورا راز بقای اسلام نظر دهید »

امام حسین علیه السلام و حکومت دینی

ارسال شده در 3 مهر 1396 توسط دارابي در محرم

رهبران الاهی و مردان آسمانی برای تشکیل حکومت دینی تا پای جان کوشیدند و برای نجات انسان ها از ستم و تجاوز، مقرراتی به نام قانون وضع کردند. بعد از شهادت امام علی علیه السلام با روی کار آمدن خاندان اموی، حکومت اسلامی به حکومت شاهنشاهی_استبدادی بدل شدو حاکمان به نام خلیفه اسلامی، دین اسلام را بازیچه قراردادند. از این رو امام حسین علیه السلام حکومت یزید را مساوی با از بین بردن اسلام خواند. یعنی هرزمان که حکومت اسلامی گرفتار حکومتی مانند حکومت فرزند هند جگرخوار شد، دیگر فاتحه اسلام خوانده شده و دین نابود خواهد شد: “و علی الإسلام السّلامُ إذ قد بُلیَتِ الأمّةُ بِراعٍ مثلَ یزیدَ و لقدسمِعتُ جدّی رسولَ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم یقولُ الخلافةُ مُحَرَّمَةٌ علی آلِ أبی سفیان.” [سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص11] هنگامی که امت اسلامی به زمامداری مثل یزید گرفتار آید باید فاتحۀ اسلام را خواند! من از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: “خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است.”

در واقع امام علیه السلام با این جمله، عمق فاجعه زمامداری یزید را بیان می کند و با استشهاد به کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تصدی خلافت توسط فرزندان ابوسفیان را حرام می شمارد. از سوی دیگر امتیازهای طبقاتی به وجود آمده بود و دوستان و شیعیان حضرت علی علیه السلام از تمام حقوق اسلامی، اقتصادی و … محروم بودند. شیعیان در بدترین وضع به سر می بردند و محبت به علی علیه السلام و خاندان رسالت، جرم بزرگی بود که موجب محرومیتو شکنجه می شد. معاویه و تمام حاکمان زورگوی بنی امیه جز سفاکی و خونریزی کار دیگری نداشتند و در یک کلمه، اسلام را از مسیر خود منحرف کرده بودند!
شاید برخی تصور کنند که چرا امام به جنگ نابرابر اقدام نمود و این نوعی خودکشی است! در پاسخ باید گفت که آری. آنجا که آیین خدا به خطر افتد و سلطه شرک، کفر و ظلم بر جامعه اسلامی احساس شود، تقدیم مال، جان و مقام، کاری است پرارزش! علی علیه السلام می فرماید: “و إذا نَزَلَت نازلةٌ فاجعلوا أنفسکم دونَ دینِکم [کلینی، الکافی، ج2، ص216] هنگامی که حادثه ای پیش آمد ( که دین یا جان شما را تهدید می کند) جان خویش را فدا کنید نه دینتان را.”
از سوی دیگر زندگی آسوده از منظر رهبران آسمانی، یعنی ملت و جامعه آسایش داشته، مردم از زندگی خود راضی باشند، آزادی باشد، ستم شکل نگیرد و تفاوت قومی و نژادی نباشد.

امام حسین علیه السلام هنگامی زندگی آسوده دارد که حقوق انسان ها و پیروان مذاهب به حکم قوانین اسلام داده شود؛ نه اینکه مردم از حقوق خود محروم باشند و در محیط خفقان زندگی کنند. نه اینکه دسته ای از خدا بی خبر در شوکت، عزت و منتهای خوشی زندگی کنند و توده مردم حتی نان خالی هم نداشته باشند. حسین فرزند کسی است که پیوسته به درماندگان کمک می کرد. برای نجات طبقه محروم و مظلوم با ستمگران مبارزه می کرد. شبانگاه غذای فقیران را به دوش می کشید و به خانه هایشان می برد و هرگز غذای رنگارنگ میل نمی کرد. چنان که خطاب به عثمان بن حنیف فرمود: “و لو شئتُ لَهتَدَیتُ الطریقَ إلی مُصفّی هذا العسلِ و لُبابِ هذا القَمحِ و نَسائِجِ هذا القزِّ؛ و لکن هیهاتَ أن یَغلِبَنی هوایَ و یَقودَنی جَشَعی و إلی تخیّرِ الأطعمةِ و لَعلَّ بالحجازِ أو الیمامةِ مَن لا طَمَعَ له فی القُرصِ و لا عَهد. [دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج2، ص214] چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی بهترین خوراک ها بکشاند در صورتی که شاید در حجاز یا یمامه افرادی یافت شوند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیرزمانی است که شکمشان سیر نشده است. آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم در صورتی که در اطرافم شکم های گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارند؟”

اهداف قیام عاشورا حیات اسلام شخصیت شناسی امام حسین نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 45
 خانه
 تماس
 ورود
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

حدیث موضوعی

حدیث موضوعی

وصیت نامه شهدا علیهم السلام

وصیت شهدا

کرامات و داستان های ائمه أطهار علیهم السلام

آیه قرآن

تدبر در قران

آیه قرآن

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

فال حافظ

فال حافظ

پای پیاده...همپای جاده...ره می سپارم...


دانلود نوحه

آمار

  • امروز: 3
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 622
  • 1 ماه قبل: 1586
  • کل بازدیدها: 63933
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان